مدت زمان زیادی است که از کودکی بچه های دهه شصت می گذرد ؛ قصه نسل سوخته ای که همچنان عاشقانه ، نوستالژی های محبوبش را به خاطر دارد و اگر باز هم زمان به عقب بازگردد انتخاب آنها قطعا همان اتفاقات خوشی خواهد بود که امروز برای آنها خاطره است و با آن زندگی میکنند ؛ قصه خوب بودن و خوب ماندن ، قصه مهربانی کردن و مهربان بودن ، قصه گل قشنگ ، قصه شیر و پلنگ ، قصه موش زرنگ ..
پس از گذشت دو دهه از مجموعهی کلاه قرمزی و پسر خاله ، ایرج طهماسب این بار بدون حضور حمید جبلی در برنامهای با نام « مهمونی» با خلق کاراکتر های عروسکی جدیدی ، زندگی هنری تازهای را آغازکرده است.
برنامه ای که میتوان گفت توانسته با نگاهی ریز بینانه و البته سرخوشانه به بررسی مشکلات روز و آنچه که جامعه در حال حاضر با آن مواجه است بپردازد و در این میان همچنان دنیای کودکانه ی دهه شصت را بر انگیزد و رغبت و سرخوشی تمام سالهای گذشته را مرور و کودک درون را در نگاهی اتفاقا طنز گونه قلقلک دهد .
« مهمونی » این روزها از جمله برنامه های جذاب پلتفرم خانگی است و علیرغم نقد های بسیار و گاها انتقاد های تند منتقدین ، مخاطبان زیادی را به خود اختصاص داده است .
در این تاک شو از همان ابتدا با نشان دادن تابلویی که با یک فلش ، سالن عروسی را نشان میدهد ، با خلق فضا و لوکیشنی شاد ماجراهای جدید آقای مجری را روشن میکند.
مخاطب با یک مجموعه شاد روبروست و برنامه ، عروسک محور است و این یعنی سفر به دنیای کودکانه و بررسی چالشهای بزرگسالانه از نگاه کودک درون ؛
انتخاب عنوان « مهمونی » با موزیک شاد در تیتراژ آغازین و پایانی برنامه ، حامل این پیام است که قرار است به تمام عوامل ، میهمانها و مخاطبان این برنامه خوش بگذرد اما سوال اینجاست که آیا واقعا به همه خوش میگذرد ؟ و آیا این برنامه با وجود مخاطبان زیاد خود ، توانسته رضایت همگان را همچون سالهای دهه هفتاد برانگیزد ؟
شاید ، باید اعتراف کرد که این مجموعه نسبت به کارهای قبلی این هنرمند محبوب کشورمان در سطح پایین تری قرار دارد و از ایرج طهماسب در شروعی دوباره بیشتر از آنچه می بینیم انتظار میرفت ؛
اما نکته قابل توجه و مهمی که در این برنامه به خوبی و درست به آن اشاره شده است ، شخصیت پردازی کودک کاری است که در قالب یک عروسک ، توانسته تبعات کار کردن یک کودک در جامعه را به رخ جامعه بکشد و بر خلاف نمونه های قبلی و کارهای مختلف ساخته شده در مورد کودکان کار که عمدتا به قهرمانسازی یا مجرم نشان دادن این کودکان می انجامد ، برای اولین بار با نگاهی متفاوت و خلاقانه به نشان دادن و بررسی مشکلات یک کودک کار به دور از هیجان و ایجاد نگاه های منفی ، در اجتماع پرداخته و بشدت در برقرار کردن ارتباط با مخاطب خود موفق بوده است .
در اینجا و برای اولین بار است که پیوندی مهر گونه میان شخصیت بچه ( کودک کار) و مردم شکل میگیرد وکودک کار و عوام را در یک تیم و در کنارهم قرار میدهد .
بچه ، کاراکتر پر مخاطب برنامه « مهمونی »
بادام یا همان کاراکتر« بچه » پسربچهی بی ادبی است که در خیابان در مقابل تالار عروسی گل میفروشد ، مدرسه نمیرود ، همانطور که بقیه کودکان کار از اشتغال به تحصیل محروم هستند ، رفتارهایی را از خود بروز میدهد که مناسب سن او نیست ، همیشه گرسنه است ، پرخاشگری میکند و بجای حضور در مدرسه و بازی با همسالان خود با پرسه زدن در کوچه و خیابان الفاظ نامناسبی یاد گرفته است ؛ اسباب بازی دوست ندارد اما در قسمتی می بینیم که عروسک " شخصیت روح " را برداشته و به او نمی دهد و علیرغم اینکه مدعی است که عروسک بازی سوسول بازیست اما از برگرداندن عروسک به صاحبش امتناع میکند و این همان پارادوکس میان دنیای کودکی و بزرگسالی زود تر از موعد اوست ؛ او مستقل است ، احساس بزرگی میکند و تمام قد برای گرفتن حق خود از جامعه ایستاده است اما او یک کودک است و در تمام سکانس های مربوط به « بچه » می بینیم که ایرج طهماسب با چه ظرافتی این درخواست های کودکانه ی بزرگسال مآب را در قالب یک عروسک به نمایش میگذارد و از مخاطب میخواهد که با دیدن رفتارهای نادرست کودک بر نیاشوبیم و فراموش نکنیم که او " فقط یک کودک است " اما نه یک کودک معمولی بلکه " کودکی از جنس خیابان " ...
رفتارهای صبورانه آقای مجری و دعوت مهر طلب و توام با قاطعیت او برای حفظ آرامش کودک ، آن هم در مقابل رفتارهای پر از خشم ، لجوجانه و گاها ناهنجارگونه ی او نیز به شکل غیرمستقیم ، سعی در نشان دادن چگونگی نحوه برخورد با کودکان کار را دارد ؛
در واقع ، این مجموعه با تصویرسازی درست و باورپذیر از یک آسیب اجتماعی موجب نشان دادن بخشی از شرایط و مشکلات کودکان کار و متوجه ساختن سایرین از تبعات و آسیب های این موضوع در فضایی متفاوت شده است ؛ اینجاست که علیرغم نقدهای تند ، مخاطب همچنان از "بچه" حمایت میکند اما این امید میرود که اینبار فقط محبوبیت صرفا در دوره ی پخش مجموعه نباشد و درک این موضوع که "بچه" یک واقعیت تلخ در جامعه کنونی ما است و باید حقیقتا از او در برابر معضلات اجتماعی دفاع شود و با اتمام پخش برنامه ، این شخصیت نیز به خاطره ها نپیوندد .
ایرج طهماسب یکی از موفق ترین برنامهسازان تلویزیونی در ایران است ؛ شناخت درست او از رسانه و برنامه سازی خلاقانه و با ظرافتش باعث شده تا چها دهه بطور مستمر، پر قدرت و کم نظیر برای بچهها برنامه سازی کند .
این بار نیز با ساخت برنامه ای تاک شو و عروسک های تیپیکالش با عنوان « مهمونی » توانسته است علاوه بر ایجاد فضایی مفرح برای مخاطب به بررسی و ارائه تصویری متفاوت از مشکلات جامعه بپردازد و از این میان شخصیت عروسکی بچه در این برنامه نسبت به کاراکتر های دیگر بحق در بیان یک خطر اجتماعی بزرگ ، موفق بوده و نقطه عطفی برای آگاهی بخشیدن به مخاطب در خصوص بچه های خیابان و کودکان کار و تلاش برای رفع آن است.
امید است تا ساخت چنین برنامه هایی در جهت شناخت درست ، پذیرش و رفع صحیح آسیب های اجتماعی تداوم یابد و مدیران و مسئولان اجتماعی از این بستر سازی نیز بهره کافی برده و این فرصت را از دست ندهند .